چمران عاطفت دوست

ساخت وبلاگ
دم به کله می‌کوبد و شقیقه‌اش دو شقه می‌شود بی آنکه بداند حلقه آ چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 24 تير 1397 ساعت: 22:05

تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی..
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی!
 
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی..
 
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی!
 
ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!
هشدار! که آرامش ما را نخراشی..
 
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!
اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی..

چمران عاطفت دوست...
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 24 تير 1397 ساعت: 22:05

سخاوتمندی دریا کفشِ کودکی را دریا برد. کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد...آن طرفتر مردی که صید خوبی داشت؛روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند...جوانی غرق شد مادرش نوشت: دریای قاتل...پیرمردی مرواریدی صید کرد نوشت: دریای بخشنده...موجی نوشته ها را شست.دریا آرام گفت: به قضاوت دیگران اعتنا نکن اگر میخواهی دریا باشی...! نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ساعت 9:39 توسط چمران عاطفت دوست| | چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : سخاوتمندی,دریا, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 163 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 2:06

مانند غـریـقی کــه پر از وحـشت آب است ،می گردم و دستم پی یک تکه طناب است دلتنگی و تنـهایی و انـدوه و صـبوریاین عاقبت تیره ی یک عاشق ناب است آن مرد پر از شور و غزل ، بعد تو جان داداین آدم کوکی ، جسدی پشت نقاب است یا مشکل ارســال پیام ، از دل مــا بودیا منبــع گیــرنده ی قلـب تو خراب است زایـیــده ی دردیـم و به بار آمـده ی عشقدر مکتب ما ، عشق فقط ، حرف حساب است یک جمله بگو دلبرکم ! ... حرف دلت چیست ؟عاشق شده این شاعر و ... دنبال جواب است برچسب‌ها: دلبرنوشته شده در ۱۳۹۵/۱۱/۱۳ساعت 9:25 توسط چمران عاطفت دوست| | چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : جمله,بگو,دلبرکم,حرف,دلت,چیست, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 348 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23

در چشم باد، لاله فقط پرپرش خوش است خورشید روز واقعه خاکسترش خوش است   از باغها شنیده‌ام این را که عطر یاس گاهی نه پشت پنجره، لای درش خوش است   دریا همیشه حاصل امواج کوچک است یعنی علی به بودن ِ با اصغرش خوش است   در راه عشق دل نه که ما سر سپرده‌ایم حتا حسین پیش خدا بی‌سرش خوش است   جایی که آب همسفر ماه می شود دلها به آب نه که به آ‌ب‌آورش خوش است   جایی که پیش‌مرگ پدر می شود پسر اولاد هم نبیره‌ی پیغمبرش خوش است   عالم شبیه آن لب و دندان ندیده‌است لبخند هم میانه‌ی تشت زرش خوش است   از خون سرخ اوست که تاریخ زنده است این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:   اندوه بی شمار ِ پسر را گریستن بر شانه‌های مرت چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : این,شاهنامه,نیست,ولی,آخرش,خوش,است, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 137 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23

من خراب کجا ... صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا نوشته شده در ۱۳۹۵/۱۱/۱۶ساع چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : خراب,کجا, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 143 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23

  دیر آمدی ‌ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست بر آتش عشقت آب تدبیر چندان که زدیم بازننشست از روی تو سر نمی‌توان تافت وز روی تو در نمی‌توان بست از پیش تو راه رفتنم نیست چون ماهی اوفتاده در شست سودای لب شکردهانان بس توبه صالحان که بشکست ای سرو بلند بوستانی در پیش درخت قامتت پست بیچاره کسی که از تو ببرید آسوده تنی که با تو پیوست چشمت به کرشمه خون من ریخت وز قتل خطا چه غم خورد مست سعدی ز کمند خوبرویان تا جان داری نمی‌توان جست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست نوشته شده در ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ساعت 15:15 توسط چمران عاطفت دوست| | چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : دیر,آمدی,نگار,سرمست, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 177 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23

یـــاد دارم شبی سرد سرد می گذشت از کوچه ما دوره گرد داد می زد: کهنه قالی می خرم دست دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است ونان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا" مادرم هم روزه بود خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت آقا سفره ی خالی می خرید؟ نوشته شده در ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ساعت 8:21 توسط چمران عاطفت دوست| | چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : یاد,دارم,شبی,سرد,سرد, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 189 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23

گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگرباز کن ساقی مجلس سر مینای دگر امشبی را که در آنیم غنیمت شمریمشاید ای جان، نرسیدیم به فردای دگر عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمربجز از امشب و فردا شب و شبهای دگر مست مستم، مشکن قدر خود ای پنجه غممن به میخانه ام امشب تو برو جای دگر چه به میخانه چه محراب، حرامم باشدگر به جز عشق توام هست تمنای دگر تا روم از پی یار دگری می بایدجز دل من دلی و جز تو دلارای دگر باده پیش آر که رفتند از این مکتب رازاوستادان و فزودند معمای دگر گر بهشتی است، رخ توست نگارا! که در آنمی توان کرد به هر لحظه تماشای دگر از تو زیبا صنم این قدر جفا زیبا نیستگیرم این دل نتوان داد به زیبای دگر  چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : بجز,امشب,فردا,شبهای,دگر, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 194 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23

گشت غمناک دل و جان عقاب  چو ازو دور شد ایام شباب  دید کش دور به انجام رسید  آفتابش به لب بام رسید  باید از هستی دل بر گیرد  ره سوی کشور دیگر گیرد  خواست تا چاره ی نا چار کند  دارویی جوید و در کار کند صبحگاهی ز پی چاره ی کار  گشت برباد سبک سیر سوار  گله کاهنگ چرا داشت به دشت  ناگه ا ز وحشت پر و لوله گشت  وان شبان ، بیم زده ، دل نگران  شد پی بره ی نوزاد دوان  کبک ، در دامن خار ی آویخت  مار پیچید و به سوراخ گریخت  آهو استاد و نگه کرد و رمید  دشت را خط غباری بکشید  لیک صیاد سر دیگر داشت  صید را فارغ و آزاد گذاشت  چاره ی مرگ ، نه کاریست حقیر  زنده را فارغ و آزاد گذاشت  صید هر روزه به چنگ آمد زود  چمران عاطفت دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت چمران عاطفت دوست دنبال می کنید

برچسب : شعر,عقاب, نویسنده : eatefatdostchamranc بازدید : 88 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:23